اولین مراجعه به دکتر محمد حسین بدخش
نی نی گولوی مامان و بابا
سلام به روی ماهت .....
نی نی قشنگم این روزها حال خوشی ندارم و تهوع صبحگاهی خیلی اذیتم می کنه حتی مسواک نمی تونم بزنم چون بالا میارم .... تقریباً از هر بویی هم بیزارم و البته با تمام وجود به شکرانه بودنت تحمل می کنم .
امروز توی شرکت خیلی خسته شدم و وقتی برگشتم خونه کلی حالم بد بود و نگرانت شدم . به بابایی گفتم حتماً باید برم مطب دکتر و بابایی کلی سعی کرد از منشی دکتر حنطوش زاده وقت بگیره که موفق نشد !! به همین خاطر رفت خیابون خودمون (سنایی) دنبال یه دکتر زنان بگرده . آخه میدونی نی نی قشنگم توی خیابونمون چند تا ساختمان پزشکان و یک بیمارستان (بیمارستان تهران) هم هست ...بالاخره جستجوی بابا محمد نتیجه داد و ما رفتیم پیش آقای دکتر بدخش . یه منشی مهربون به نام خانم ناصریان که پذیرشمون کرد . البته اینم گفت که آقای دکتر استاد هستند و تجربه بالایی دارند و سِمَت های زیادی هم در نظام پزشکی و .....دارند .
دکتر بدخش هم خیلی خیلی دکتر مهربان ولی جدی و سخت گیر بود و من و در نگاه اول یاد پدربزرگم انداخت ...دکتر پس از معاینه امیدواری داد که هیچ مشکلی نیست و نگران نباشید و کلی هم توصیه و دستور و مراقبت و چی بخورم و چی نخورم !!!
بابا محمد از اینکه دکتر این قدر برامون وقت گذاشته بود خیلی حس خوب و مثبتی گرفت و دوست داره تو رو پیش آقای دکتر به این دنیا بیارم ....
با توکل به خدای یکتا
7 خرداد 93