خرید تخت و کمد
پرَِنسس زیبای ما .....
سلام ....
دخترکم امروز روز قشنگی بود ....چون روز خرید کردن برای شما بود . بابایی زحمت کشید رفت دنبال مامانی و با هم اومدن شرکت دنبال من ....نمیدونی با چه ترافیکی مواجه شده بودن و مامانی کلی دلش برای ما سوخته بود که هر روز این مسیر و میریم و میایم و کلاااا دیگه خودش فهمید که چرا ما کمتر بهشون سر می زنیم و کمتر از دست ما دلخور میشه ....
خلاصه ساعت 7 شب رسیدیم حسن آباد و خاله فاطمه هم که زودتر رسیده بود به ما ملحق شد . تقریباااا من و بابایی همه فروشگاه های معروف رو رفته بودیم مثل : نی نی سالن ، کپل پا ، ساحل چوب ، آپادانا و خیلی های دیگه !!
دوست داشتیم یک تخت و کمدی برات بگیریم که ساده باشه و شلوغ نباشه و خیلی هم تکراری نباشه ...واقعااا کار سختی بود ولی خوب از اونجایی که من معتقدم هر کاری و اگه با عشق و علاقه انجام بدیم نتیجه فوق العاده ای داره پس به جستجومون ادامه دادیم ...البته من و بابایی از 2 تا مدل خوشمون اومده بود که یکیش کاملاااا دخترونه بود و یکی دیگه اسپرت و کلاسیک ....مامانی و خاله فاطمه هم مدل ها رو می دیدن و نظرشون و می گفتند و در نهایت مدلی رو پسندیدند که اسپورت بود و نظرشون این بود که نباید همه چی صورتی و خیلی هم دخترونه باشه ، و این ست ِ اسپورت و باید با فرش و پرده و الباقی وسایلت که تم ِ صورتی دارن هماهنگش کنیم . خلاصه دخترم خریدمون و از فروشگاه آپادانا انجام دادیم و قرار شد 15 روز دیگه با هماهنگی خودمون برای نصب بیان ...تا اون موقع هم من و بابایی اتاقت و مرتب می کنیم عزیزکم ... ایشالا مبارکت باشه و امیدوارم از سلیقه ما خوشت بیاد قشنگترینم
به افتخار خرید شما رفتیم برای شام رستوران سنتی عیاران که من و بابایی کلی خاطرات خوب و قشنگ اونجا داریم ... یه فضای آرام و سنتی با یه حوض کوچولو و قشنگ ، تابلوهای نقاشی از تهران قدیم ، موسیقی سنتی و در نهایت یک مرد بی نظیر به نام مَش صَفر با چای های خوشمزه ش که ایشالا به دنیا اومدی حتماً می بریمت و از نزدیک می بینی عروسکم ....
ایشالا تخت و کمدت و که آوردن حتماً عکسهاشو میزارم تا برات به یادگار بمونه
دوستت دارم نَفَس زندگی